استراتژی تقریب مذاهب اسلامی
تقریب به معنی نزدیک کردن دو چیزی است که از هم دور افتادهاند. واژه ی تقریب اشارتی به پیشینهی تنافر و تباعد دارد که ضرورتا ناشی از اختلاف فکری و تفاوت رأی و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگی در باورهای اساسی و ریشهای و متکی بر کینهی قلبی و احساس عداوت و دشمنی از طرف مقابل است.
معنی استراتژی
از بررسی فرهنگ نامه ها و لغت نامه های مختلف، این نتیجه به دست می آید که واژه ی استراتژی ، اصطلاحی است که در حوزهی نظامی تولد یافته و باز گرفته از کلمه ی لاتینی Stratos به معنی ارتش و کلمه agein به معنی فرماندهی کردن است. لکن فرهنگ نویسان برای آن معانی و تفاسیر گوناگونی ارایه کرده و مدیران در عموم حوزه های مدیریتی و برنامه ریزی آن را به کار گرفته اند. کوتاه ترین تعریف از آن عبارت است از «روش یا سیاست کلی برای نیل به هدف های معین». بنابراین پیش نیاز تعیین استراتژی، هدف گذاری است و در کنار آن، ریز برنامه، نقشه ی عملیات، توصیف کار عملی و تعیین لیست امکانات مورد نیاز ضرورت دارد. استراتژیست معروف فرانسوی «ژنرال آندره بوفه» در کتاب مقدمه ای بر استراتژی می گوید:«استراتژی، فنی است که پیش از اندیشیدن به وسایل و ابزارها، امکان چیره گی بر دشواری های هر کارزاری را فراهم می کند.» در قالب مثال می توان چنین ترسیم کرد که در برنامه ی حرکت به سمت یک نقطه ی جغرافیایی مشخص، تعیین نقطه ی مقصد، وسیله، جاده و ملزومات سفر همه خارج از استراتژی و پیش نیاز آن است و استراتژی آن است که پیش بینی کنیم با چه ریتم و سرعتی حرکت کنیم که در پستی و بلندی ها به مانعی برخورد نکنیم، با شب و عوامل تهدید کننده روبرو نشویم، انحراف از جاده پیش نیاید و امثال آن.
بنابر این، استراتژی را می توان به معنی تدابیری دانست که یک پروژه را از مواجهه با خطرات و تهدیدها یا انفعال در برابر موانع مصون می دارد. دانشمندان علوم سیاسی معتقدند رؤسای جمهور و سیاستمداران نباید پرکارترین مردم کشور باشند. اگر زیاد کار کنند، نشانه ی ضعف یا فقدان استراتژی است. اصولا آنها کاری برای انجام دادن ندارند. کار آنها محدود به تعیین و کنترل رعایت استراتژی است و اگر کشوری خوب اداره ش ود استراتژی های آن خوب انتخاب شده اند.
نکته ی دیگری که در فهم استراتژی تقریب دخالت دارد، آن است که این مفهوم از مفاهیم مضافی است که با شناخت مضاف الیه قابل درک و تشخیص است. بدیهی است استراتژی نظامی، استراتژی پیشرفت، استراتژی خنثی کننده - استراتژی رویارویی و استراتژی بازدارنده، هر کدام تعریف ویژه ای را به خود اختصاص می دهند. بنابراین همدوش با معنی استراتژی باید معنی تقریب و اهداف آن نیز دانسته شود و ما در این مقال اشاره ای گذرا به هریک از این موارد خواهیم داشت.
تقریب چیست؟
معمار بزرگ بنای تقریب در قرون اخیر مرحوم علامه محمد تقی قمی(رضی الله عنه) می گوید: «هدف ما اندماج مذاهب فقهی در یکدیگر نیست، زیرا اختلاف امری است طبیعی... و در این گونه اختلافات، زیانی نبوده بلکه موجب توسعهی فکری و فراهم آمدن تسهیلات و گشایش رحمت الهی خواهد بود.»بدون شک تقریب مذاهب به معنی توحید و یکی کردن مذاهب و جایگزین مذهبی بجای مذهب دیگر نیست، بلکه در لغت، تقریب از باب تفعیل به معنی نزدیک کردن دو چیزی است که از هم دور افتاده اند. بنابراین ابتدا مفهوم تبعید تصور می شود و سپس تقریب شکل می گیرد و واژهی تقریب اشارتی به پیشینه ی تنافر و تباعد دارد که ضرورتا ناشی از اختلاف فکری و تفاوت رأی و نظر نیست، بلکه خاستگاه آن دوگانگی در باورهای اساسی و ریشه ای و متکی بر کینه ی قلبی و احساس عداوت و دشمنی از طرف مقابل است. دو نفر که نوار یک سخنرانی را شنیده و از دسترسی به سخنران برای رفع اشکالات و تصحیح فهم خود دور مانده اند، اگر هر دو نسبت به میزان عمق بحث و غنای علمی سخنران اتفاق نظر داشته باشند و نسبت به یکدیگر نیز بدبینی نداشته باشند و هر دو بکوشند که مراد سخنران را خوب درک و از نظرات او تبعیت نمایند، اما از گفته های او برداشت متفاوت در برخی از جزییات پیدا کنند، این اختلاف نظر هیچ گونه عداوت و دشمنی را پیش نمی کشد، بلکه در کمال صمیمیت، هر کدام در کنار دیگری عقیده و نظریهی خود را دارد و این تفاوت امری طبیعی است و ضروری نیست کوششی برای وحدت نظر این دو نسبت به مسأله ی یاد شده صورت گیرد. اگر چه حجت های خود را در فهم مسأله در اختیار یکدیگر قرار می دهند. آنچه مفید بلکه ضروری است، آن است که این اختلاف رأی و نظر با دسیسه ی دشمنان به یک عداوت و کینه تبدیل نگردد و نیز ناشی از یک تفاوت در بنیادهای فکری و اعتقادی جلوه داده نشود و هم دوشی و هم آوایی دو نفر در حمایت از محیط مفاهمه ای موجود و احترام به آن، جای خود را به رویارویی و درگیری این دو نفر و چنگ اندازی به چهرهی گوینده ندهد و در این میان اصل پیام دچار تحریف و تغییر نگردد.
پس از بروز چالش و تنش بین این دو که در مسیر حق پژوهی گام نهاده اند، اقداماتی از قبیل موارد زیر به عنوان کارهای تقریبی آغاز می گردد:
١- تبیین باورها و برداشت های مشترک بین این دو و تطبیق و مقایسه ی آن با نکات اختلاف از حیث اهمیت.
۲- توجه یافتن هر دو به پیامدهای تنش و درگیری و منتهی شدن آن به نابودی اصل پیام.
۳- جستجوی توجیه قابل قبول برای نظریه ی طرف مقابل از سوی هر یک از طرفین.
4- معرفی چهره ی کسانی که برای تبدیل این اختلاف به یک نزاع و هیجان کوشش می کنند و اهداف پشت پرده ی آنان.
5- برشمردن ثمرات سکوت و خویشتن داری هریک در راستای تحقق منویات پیام دهنده.
اینها و ده ها اقدام دیگر که در بخش گام های عملی تقریب به آن اشاره خواهد شد، عملیات تقریبی است که فاصله را بین دو طرف کاهش می دهد و موضوع بدبینی و خصومت را بر می دارد. اما تدابیری که از پیش، وقوع چنین تنشی را مهار کند، یا در صورت بروز آن و لزوم انجام اقدامات تقریبی ملاحظاتی اصولی را برای عدم مواجهه ی این اقدامات با مانع و سوء برداشت تدوین و صورت های مختلف آن را حدس بزند و موانع را شناسایی و از پیش برطرف نماید، از استراتژی های تقریب است.
دکتر محمد الدسوقی استاد دانشگاه قطر می گوید: «نزدیک کردن مذاهب اسلامی، یعنی تلاش برای شکستن تعصبات و فراخواندن امت اسلامی بر محور ایده ی مشترک و کلمهی واحد براساس اصول عقاید و مؤلفه های بنیادین دینی.
همکار وی آقای دکتر احمد عبدالرحیم السائح نیز می گوید: تقریب مذاهب اسلامی اسلامی، یعنی اتحاد ملت مسلمان براساس اصول اسلامی که مسلمان بدون قبول آن مسلمان نیست و در مورد غیر این اصول بنیادین دیدگاه مانه چیره جویانه بلکه حق پژوهانه و معرفت مدارانه باید باشد.
وی سپس به نقاط مشترک تمامی مسلمانان؛ یعنی خدای واحد، پیامبر واحد، قبله ی واحد، قانون و کتاب دستور واحد و ۵ اصل معروف بین آنان و اعتقاد همهی فرق مسلمانان به روز رستاخیز اشاره کرده و می افزاید: «پایبندی به این مشترکات ما را امتی یکپارچه قرار می دهد که از هدف واحد، شیوه ای همگون و رهبری و راهبرد عقایدی متحد برخورداریم. زیرا همه اعتقاد داریم که هدف ما در زندگی بر اساس آیه ی شریفه ی «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(1)، اطاعت کامل و بندگی خداست و روش ما با الهام از آیه ی شریفه ی «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ...»(2) و بر اساس دستور خداوند سبحان، همبستگی و یگانگی است و رهبری ما به فرمان خداوند به پیامبر خاتم حضرت محمد صلى الله علیه و آله سپرده شده است و در اصول عقاید نیز هم کیش و هم عنانیم. بنابراین، تنها چیزی که به آن نیاز داریم، آن است که هر کدام دیگری را به خطا و بدعت گذاری متهم نسازیم.
مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء نیز در مورد تقریب مذاهب اسلامی چنین می فرماید: وحدت مقوله ای رفتاری و منشی و به معنی سجایا و صفات، رفتارها و منش ها، پایبندی های پایدار و اخلاق برجسته است. اتحاد آن است که مسلمانان از ثروت ها و دست مایه های خود مشترکة و بر اساس موازین قسط و عدل بهره گیرند. وحدت به معنی هضم فرقه ای در فرقه ای و سکوت فرقهی مغلوبه نیست و از عدالت بدور است که ما فرقه ای را که در انزوا و اتهام نهاده شده و از خود دفاع می کند، بدلیل دفاع از حق خود به تفرقه افکنی و کینه توزی متهم کنیم، بلکه باید سخن او را بررسی نماییم، اگر حق با اوست او را یاری دهیم والا با استدلال او را قانع سازیم.
از توضیحاتی که در ارتباط با معنی دو واژه ی استراتژی و تقریب به طور جداگانه ارایه شد و اشاراتی که به عملیات تقریبی و مصادیق آن داشتیم، نتیجه می گیریم که استراتژی تقریب، به معنی تعیین سیاست های راهبردی برای مصونیت سامانه ی تقریب از برخورد با حواجز و موانع و آسیب ها و وصول آن به سر منزل مقصود است و این راهبرد نیازمند برنامه های عملی و کاربردی برای پوشاندن حفره ها و خلأهای موجود و مهار تنش های پدید آمده در روابط مشترک و دستیابی به آرمان های متحد مذهب اسلامی است. این توضیحات روشن ساخت که مجهولاتی که ما باید به تبیین آن بپردازیم، عبارتند از :
1- هدف تقریب
2- راهبردها و استراتژی تقریب
3- برنامه های عملی تقریب
اهداف تقریب مذاهب اسلامی
پیشگیری از فروپاشی درونی آیین اسلام
از نخستین روزی که پیامبر عظیم الشأن اسلام به عنوان ختم رسولان برای ابلاغ پیام بیداری مأمور گردید، دشمنی ها و کینه ها علیه آیین جدید به گونه های مختلف خودنمایی کرد. ملحدان و مشرکان کینه توز، هیچ گاه پنهان نمی کردند که از نسخ آیین گذشته و به سخریه گرفته شدن تمامی بافته های خرافی خود عصبانی و نگرانند و الا منازعه ای با شخص مدعی رسالت با پیروان او ندارند و از هر گفتمان و وفاقی که بر اساس حذف آیین نو و نادیده گرفتن جریان فکری جدید انجام شود، حتی اگر در آن واگذاری قطب های قدرت و ثروت به مدعی جدید پیش بینی شود، استقبال می کردند. فقط از استواری آیین جدید دریغ داشتند نه از بذل مال و ثروت و ریاست و هر گونه وفا و محبت و سخاوتی دیگر به مدعی این دعوت و رسالت! در آن روز گونه های مختلف براندازی آیین اسلام عزیز و سرفراز، تجربه شده؛ از تطمیع تهدید، شکنجه، بایکوت، محاصرهی اقتصادی، جنگ روانی و ده هاتهدید و یورش نظامی اما «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»برای هر دشمنی، عملیات روانی یا جنگ داخلی بی خطر ترین و سریع ترین راه دست یابی به هدف است، اما معمار هوشیار و آگاه نظام اسلامی یعنی پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه وآله، با ایجاد مؤاخات بین مسلمانان در نخستین روزهای رهایی از چنگال ستمگران قریش، روزنه های امید آنان را برای ایجاد شکاف بین صفوف مسلمین و راه اندازی دعوای مهاجر و انصار، سیاه و سفید عبد و آزاد و ... کاملا مسدود نمود. اما سیاست ایجاد تفرقه به بهانه های گوناگون و القای شبهه های ذهنی برای مسلمانان در عرصه های مختلف همواره در دستور کار دشمنان بود. بگونه ای که حتی تمام رفت و آمدهای خانوادگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و رابطه های آن حضرت با افراد، واگذاری مأموریت ها، تقسیم غنایم، تصمیمات مربوط به صلح و جنگ و هر تصمیمی زیر دوربین های شیطنت آمیز دشمنان پردازش و به نکته ی ابهام برای تهییج اختلافات داخلی تبدیل می شد و مردمی که صحنه ی وابستگی شدید عاطفی و ایمانی آنان به پیامبر در فتح مکه نخستین دشمن آن حضرت یعنی ابوسفیان را شگفت زده کرده بود، گاهی از استحکام نظرات آن بزرگوار و اتصال آن به وحی یا به تصمیم شخصی وی که «ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحی یوحی» سؤال می کردند، ولی به هر حال کشتی طوفان زدهی حکومت نوپای اسلامی با درایت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر هر خطری بخوبی کنترل می شد و حتی از یورش های نظامی که تا واپسین روز حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن حضرت را مجبور به تجهیز سپاه و اعزام سریه کرد، جان سالم به در برد تا آن که کشتیبان، به حکم سنت لایتغیر الهی به سوی خالق خلایق پرکشید. اما آیا معقول است که بپنداریم با رحلت منادی توحید همه تلاش ها و تهدیدها پایان یافت و تمامی دشمنان از سعایت و دشمنی پشیمان شدند و دیگر به جای هدف قرار دادن اسلام، قرآن و ماذنه هایی که بر فراز آن، نام مبارک پیامبر اسلام برده می شد، اینک به فکر مفاهمه ی مثبت و سازنده با مسلمانان و یاری دادن آنان افتاده اند یا باید باور کنیم که آن روز روز فروغ یافتن سوسویه های خاموش و خفته ی امید به نفاق افکنی و تفرقه برای فروپاشی نظام نوپای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دل تاریک آنان بود.
تنها کسی که توطئه ی شکننده ی دشمنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را علیه تمامیت اسلام تشخیص داد و باسترگی و صلابت و ثقابت اندیشه در نبرد با آن قامت برافراشت، أمام تقریبیان حضرت علی علیه السلام بود. به طوری که در یک دست نوشته ی ماندگار و حکیمانه از او چنین می خوانیم: دیدم گروهی از مردمان از دین برگشته و دیگران را به نابود ساختن دین خدا و شریعت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آیین حضرت ابراهیم (علیه السلام) فرا می خوانند، پس ترسیدم که اگر اسلام را یاری ندهم، رخنه و خرابی در بنیان آن به وجود آید که مصیبتی بزرگ را بر من تحمیل نماید ... پس آنگاه به نزد ابابکر رفتم و با او بیعت کردم و مصمم در برابر حوادثی که کیان اسلام را تهدید می کرد، ایستادگی کردم تا آن که باطل رخت بربست و از میان رفت و نام مبارک الله، علی رغم خواسته ی کافران عظمت یافت. در حالی که ابابکر مسؤولیت حل و فصل امور را بر عهده داشت. پس او را خیرخواهانه همراهی کردم و در آنچه رضایت خدا در آن بود با تمام توان از او اطاعت کردم.
امام علی علیه السلام اولین بنیانگزار تقریب بین مذاهب
علامه دکتر عبدالمتعال صعیدی استاد دانشگاه الأزهر می گوید: علی ابن ابی طالب (علیه السلام) اولین بنیانگزار تقریب بین مذاهب است، با این که می دانست از دیگران به خلافت سزاوارتر است ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار کرد و از هیچ گونه کمک نسبت به آنان دریغ نفرمود.شرایط فتنه ای که امام علی علیه السلام در آن احساس خطر و نگرانی فرمود در بیان دیگری از آن بزرگوار چنین ترسیم شده است: ابوسفیان [که پیش از این، مردی را برای شناسایی اوضاع مسلمانان مأمور کرده به محض دریافت خبر رحلت خاتم المرسلین و اطلاع از بیعت مردم با ابوبکر در جمع مسلمانان حضور یافت و چنین گفت: به خدا سوگند من شعله ای را می بینم که جز خون آن را خاموش نمی کند. کجاست عبدمناف! ابوبکر را چه به ولایت امور مسلمانان! پس على و عباس کجایند؟ و چرا حکومت به غیر فرزندان عبد مناف داده شد(3) پس از این مکر و اشک تمساح گونه، ابوسفیان که لحظه ای به خدا و رسول، ایمان نیاورده بود چنین گفت: ای علی دست بگشا تا با تو بیعت کنم، به خدا سوگند اگر بخواهی سپاهی پیاده و سواره علیه ابابکر گرد آورم. اما حضرت علی (علیه السلام) (خباثت نیت او را شناخت و از گشودن دست امتناع کرد و بدو چنین فرمود: به خدا سوگند تو جز فتنه انگیزی هدفی را دنبال نمی کنی هماناتو دیر زمانی است که بدخواه اسلام بوده ای و ما نیازی به نصیحت تو نداریم. سپس ابوسفیان ناامید گشت، مأیوس از جای برخاست، در حالی که با خود شعری را می خواند که مضمون آن این بود که تیری رها شد آن گونه که می خواستم به هدف ننشست و وارونه خورد و کسی برای آن گریه نکرد.
خطر بروز اسلام برای منافع جهان خواران نسبت به عصر رسالت با توجه به برخورداری کشورهای اساسی از منابع قدرت، ثروت، جمعیت و تکنولوژی، حتما افزایش یافته و به موازات آن دشمنی و حساسیت آنان نسبت به آرمانهای ظلم ستیز اسلامی رو به تزاید است و تنها راه موفقیت آنان بکار گرفتن مکانیزم ها و تاکتیک هایی است که بدون درگیری موجب فروپاشی درونی اسلام گردد. تقریب، با هدف پیشگیری از به انجام رسیدن این توطئه ی بزرگ دشمنان اسلام، برنامه هایی را طرح و ارایه می نماید.
صیانت از عظمت مسلمین
با آن که هم اکنون حدود یک چهارم از جمعیت 6 میلیارد نفری جهان را مسلمانان تشکیل می دهند، اما این جمعیت حدود 1.5ملیاردی نتوانسته است در طول پنجاه سال گذشته در برابر یک جمعیت ۳ میلیون نفره از پارهی تن خود یعنی فلسطین مظلوم، دفاع کند. آیا جز به این دلیل که با طرح اختلافات واهی و تشعب و تجزی، عظمت و عزت خود را مخدوش ساخته و خود را ناتوان نموده است؟ قرآن کریم می فرماید: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم» آیا تا کنون هیچ اجتماعی از عقول مسلمانان تشکیل شده تا دستاورد این همه طعن و نفرین و ردیه و منبر نهادن علیه یکدیگر را بررسی نمایند و ببینند این تلاش ها چه عظمت و توانی را برای آنان ذخیره کرده است.آیا بدیهی تر از این قضیه، گزاره ای را می توان یافت که جدایی اجزای یک مجموعه به دشمن، فرصت، شوکت و قدرتی می بخشد تا عظمت امت اسلام گرانقدر را نابود و بی خاصیت نماید؟! چرا زنگ های خطر در این مجتمع تمدن ساز یعنی دهکده ی جهانی اسلام دیر بصدا در می آید و خطری که بارها بر چهره ی آنان پنجه انداخته، آنان را بیدار نمی کند. امروزه شناسایی نقطه ی آسیب پذیری مسلمانان یک ضرورت و هوشیاری است. یهود می کوشد تمام وابستگان خود را از سراسر دنیا جمع و حتی مسیحیت صهیونیستی را ضمیمه ی خود نماید و دشمنی های ریشه دار خود با مسیحیان را فراموش کند تا مبارزهی خود را با دشمن اصلی یعنی اسلام، سازمان بخشد. سیصد کلاهک هسته ای در اختیار زرادخانه ی اتمی اسراییل با چه هدفی ذخیره می شود؟ شارون در آوریل ۲۰۰۶ و پس از مدت ها پنهان کاری در مورد فعالیت های اتمی گفت: «آمریکا، نیاز اسراییل به داشتن نیروی بازدارنده برای مقابله با تهدیدهای ایران و دیگر کشورهای مخالف که موجودیت اسرائیل را تهدید می نمایند، درک و از آن حمایت می کند.»
آیا سزاوار است مسلمانان نیز همنوا با دشمن خود، شوکت و عظمت جامعه ی اسلامی را نقض و اعضای به هم پیوسته ی این پیکرهی زخم دیده را بجای مرهم نهادن از یکدیگر جدا سازند؟ اگر ما، تبدیل به من سنی و من شیعه و من شافعی و من حنبلی و من امامی و .... شد که افتخاری کسب نشده و عظمتی پدید نیامده است. اما سیادت و عظمت خیره کننده، فقط در پرتو تبدیل منها و منیت ها به ما پدید می آید. چه زیبا فرموده است استاد بزرگ تقریب و رییس دانشگاه الازهر علامه شیخ محمود شلتوت، آنجا که می گوید:
تقسیم مذاهب به شیعه و سنی، تنها، اصطلاحی است در نامگذاری، و الا تمام مسلمانان اهل سنتند؛ زیرا همگی عمل به سنت و دستورات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را واجب می دانند»(4)
علامه شیخ سعید شعبان، رهبر اهل سنت شمال لبنان می گوید: «من گمان نمی کنم هیچ گاه مردمی همچون امت مسلمان ما مبتلا به محنت شده باشند. علیرغم آنکه حق، همواره ثابت، پایدار و پدیدارست، اما امریکا همواره با ملت مسلمان بازی کرده است، چرا که دشمنان توانسته اند از روزنه های اختلاف به داخل صفوف امت ما نفوذ کنند... از خاطر نمی برم که در کوچکسالی در بیروت میدیدم که شیعه و سنی در یک مسجد بدون تعرض به یکدیگر نماز می خواندند... آری ما این گونه اسلام را دین واحد یافتیم. آیا می خواهید شیخ ضلالت را بشناسید؟ آن کس که نقاط اختلاف مسلمانان را بر می شمرد، شیخ ضلالت و آن کس که نحوهی اتحاد با آنان را می آموزد، شیخ هدایت خوانده می شود. در کتاب جاء دور المجوس در جلد دوم آمده است که شیخ سعید شعبان شیعه شده و خواهر و دخترش را به ازدواج شیعه در آورده است. این گونه در این کتاب آورده است، ولی من هم اکنون به شما می گویم من سنی نبوده ام تا شیعه شوم من از روز نخست مسلمان بوده ام و دانسته ام که اسلام دین خداست. « إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ..» « وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ»
به هر حال، تقریب از عظمت و یکپارچگی مسلمانان صیانت می کند تا مهابت و رهبت این سترگی، فکر تعرض به اسلام را از سر دشمنان بیرون بسازد. جامعه ای که مردم آن هیچ آرم و نشانی جز نشان اسلام ندارند، رخنه ها را می پوشانند تا دشمن از آن به صفوف متحد ایشان نفوذ نکند، نه آن که با حساسیت در مورد مسایل جزیی، شکاف ها را به گذرگاه امن برای تهاجم دشمن تبدیل نمایند.
قطع طمع دشمنان اسلام
اگر صفحات تاریخ پر حادثه ی دفتر اسلام را ورق بزنیم هر کجای آن، رد پای درندهای گرگ صفت را می بینیم که با دندان های تیز به خیل پیروان آیین محمدی هجوم آورده است. مرحوم علامه شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء می گوید: امروز هر کر و لالی از مسلمانان می فهمد که در هر نقطه از کشور پهناور اسلامی، نهنگی از نهنگان غربی و یک افعی از افعی های استعمار، دهان گشوده تا این قطعه و سرزمین را ببلعد. آیا این خطر کافی نیست تا مسلمانان را مجتمع نماید و شعله های غیرت و حماسه را در عزم و اراده ی آنان بیفروزد؟ آیا این دردها و درد این گرفتاری ها آنان را به وحدت و فراموشی کینه ها وانمی دارد، در حالی که گفته شده به هنگام گرفتاری، کینه از یاد می رود».سرزمین مسلمانان سرشار از انواع ثروتها و همواره مطمح نظر جهان خواران بوده است. حدود ۷۰ درصد منابع انرژی و زیرزمینی دنیا در خاورمیانه است. قسمت های مهمی از آفریقا با همه ی ثروت و معادن و ذخایرش از آن مسلمین است و در اروپا و آمریکا مسلمانان دارای عده ای چشمگیرند. تنها چیزی که می تواند چشم طمع کار دزدان مسلحی که کشورهای اسلامی را احاطه کرده اند و بنام امنیت ناامنی را برای پیروان پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، تدارک می کنند همبستگی ملت های اسلامی است. وحدت و اتحاد ملت های اسلامی مهم ترین مانوری است که می تواند توطئه ها را علیه مسلمانان در نطفه خنثی سازد.
آری! بسیار شگفت آور است که مسلمانان در صدر اسلام با دست خالی توانستند بر قوای دو امپراطور بزرگ ایران و روم غلبه نمایند، ولی امروز با داشتن این همه امکانات، هر روزی قطعه ای از پیکر کشورهای اسلامی با یورش دژخیمی از تن جدا می شود. دلایل طمع کاری دشمنان اسلام نسبت به کشورهای اسلامی در چهار چیز خلاصه می شود:
الف - عقیده ی ناب مسلمانان به مبانی ظلم ستیزی و ضد استعماری.
ب - موقعیت مهم و حساس کشورهای اسلامی از حیث دسترسی به شرق و غرب و حاصلخیزی و داشتن ذخایر زیرزمینی
ج- سرمایه ی نیروی انسانی نزدیک به ۷۰ درصد جمعیت جهان.
د- پیش کسوتی دانشمندان و پژوهشگران مسلمان در علوم و فناوری های مختلف و نشانه های تمدنی و تنها همبستگی و هم آوایی ملت های اسلامی می تواند طمع کاری را از دشمنان اسلام دور کند.
خرسندی خاطر پیام آور وحدت
شکی نیست که تمامی مسلمانان به پیامبر گرامی اسلام، عشق می ورزند و او را از فرزندان و نوامیس خود بیشتر دوست می دارند. او پدر امت و نبی رحمت و سراپا رأفت و مهربانی بود. اگر در یک خانواده، فرزندان و اخلاف بزرگ خانواده با هم اختلاف و نزاع کنند، بی گمان ملالت و غبار غم را بر قلب بزرگ خاندان نشانده و روح او را آزرده اند. آیا وقت آن نرسیده که مسلمانان با فشردن دست یکدیگر، خاطر پیامبری را که «حریص علیکم» بود و آن قدر برای تعالی جامعه اسلامی کوشید که خداوند فرمود: «طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی» خاطر او را شادمان سازند. مسلما پیامبر از شقاق و خ لاف، شادمان نمی شود. این شیطان است که خداوند می فرماید: «انما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة و البغضاء» او از اختلاف و درگیری، از شقاق و نفاق، از دشمنی و کینه توزی خوشحال است اما پیامبر گرامی اسلام مکرر از زبان قرآن فرمود: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» «و اطیعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» «لا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات و اولئک لهم عذاب الیم» و فرمود: «ما اختلف أمة بعد نبیها الا ظهر اهل باطلها على اهل حقها»(5). همچنین فرمود: «لا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا»(6) و امام علی (علیه السلام) فرمود:«و الله لأظن أن هولاء القوم سینالون منکم باجتماعهم على باطلهم و تفرقکم عن حقکم»(7)آری پیامبری که ۲۳ سال بیشترین محنت را برای جمع امت متحمل گردید اینک سزاوار نیست که با ایجاد شکاف در میان صفوف علاقمندان به او زحمات آن حضرت را نابود کنیم، بلکه باید با نادیده گرفتن اختلاف هایی که رمز حیات هر جامعه است، گل واژه ی تبسم را بر چهره ی نورانی او نقش دهیم و این رسالت را کم ترین واجبی بدانیم که دامن گیر یکایک اعضای جامعهی اسلامی است. دکتر محمد الدسوقی استاد دانشگاه قطر می گوید:
«وحدت اسلامی بحکم فقهی شرعا واجب است و تنها یک عمل ترغیبی نیست که داوطلبانه بدان دعوت شود بلکه این کار یک عمل واجبی است که هر مسلمان معتقد به وحدانیت خدا و نبوت پیامبر خاتم بدان پایبند باشند و این واجب، گریبان گیر آحاد مسلمانان است که روز قیامت از آن، مورد سؤال قرار می گیرند و به همین دلیل هرچه از لوازم وحدت باشد، آن نیز واجب است. زیرا هر چه واجب به آن بستگی داشته باشد، از ضروریات است ... و مسؤولیت تقریب به عهده ی دانشمندان است زیرا عامه ی مردم تابع آنانند.
تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی
شهید عزیز دکتر عبدالعزیز رنتیسی در مقاله ای، پس از شمردن دردها و مشکلات جهان اسلام می گوید: برای احیای اسلام باید ایالات متحده ی اسلامی تشکیل دهیم. وی می گوید دخالت بیگانگان بویژه آمریکا در امور داخلی ما به عنوان کشورهای اسلامی به جایی رسید که این کشور متجاوز حتی به خود اجازه می دهد در تهیهی بیانیه ی نشست های سران کشورهای عربی و اسلامی اعمال نظر کند. دشمنان امت اسلامی می کوشند بین کشورهای اسلامی دشمنی ایجاد کنند، حوادثی که در افغانستان و عراق است، گواه این مدعاست. حتی تشکیلات خودگردان فلسطین را بر ضد مقاومت فلسطین و بویژه علیه جنبش مقاومت اسلامی حماس تحریک می کنند. راه برون رفت که در پرتو آن می توانیم پراکندگی مسلمانان را به اتحاد در درون یک دولت تبدیل کنیم، تشکیل ایالات متحدهی اسلامی است. اگر در این مورد یک نظرسنجی انجام دهیم، در می یابیم که مسلمانان در این مورد متحدند.استراتژی تقریب
معمولا پژوهشگران و محققانی که تاکنون در عرصه ی تقریب قلم زده یا سخنرانی کرده اند، بیشتر به ذکر فضایل وحدت بسنده نموده و بر ضرورت همیاری و اتحاد تأکید نموده اند و سپس به نتیجه ی سازنده ای دست نیافته و در بسیاری از موارد به الحاد و عمالت بیگانه متهم گردیده اند و اسلوبی عملی برای دست یافتن به وحدت وضع نگردیده است. ما ضمن ارج نهادن به مساعی انجام شده در راه وحدت امم اسلامی، از مشعل داران این نهضت فکری در عصر حاضر می خواهیم پس از تبیین و اتخاذ استراتژی و ارایه ی برنامه های کاربردی کمیته های اجرایی را برای دسترسی به اهداف تقریب فعال نمایند و همزمان با مذاکرات، اقدامات عملی را نیز پیش برند.تاکنون ما دربحث نظری اهداف تقریب را برشمردیم و پیش از آن مع واژگان های استراتژی و تقریب را بیان نمودیم. اینک نوبت به بیان سیاست راهبردی (یا استراتژی) تقریب مذاهب اسلامی می رسد و پس از در نظر داشتن این راهبردها، راه کارهای دسترسی به این اهداف تقریب را جستجو خواهیم نمود. باشد که بتوانیم طرحی کاربردی ارایه کنیم و با استفاده از توان هریک از عزیزان حاضر در کنفرانس به عنوان سفیران تقریب در اجرای برنامه های عملی تقریب بکوشیم.
تشنج زدایی
دشمنان اسلام تاکنون کوشیده اند با برانگیختن شخصیت های مجهول هم چون آیت الله بلژیکی، شیخ حسن آلمانی و شیخ یوسف فرانسوی و با برپا نمودن محافلی که به ظاهر تاریخ اسلام را بیان می کنند اما هدف آنان برجسته کردن یا ساختن صحنه هایی است که احساسات طیف های داخلی مسلمین را علیه یکدیگر تهییج می کند، جو تشنج را دامن زنند و هر یک از دو طرف درگیر را به مجروح ساختن طرف مقابل تشویق نمایند. از سوی دیگر می بینیم خلفای راشدین با نامگذاری فرزندان خود به اسم یکدیگر و انجام ازدواج های فامیلی و شرکت در نمازهای جماعت به امامت فردی که با او در مورد نحوهی اداره ی جامعه ی اسلامی پس از پیامبر اختلاف نظر داشته اند، سعی در تشنج زدایی و عادی کردن روابط داشته اند. و پس از آنان ائمه ی اربعهی مذاهب همین شیوه و سنت را رعایت کرده اند و حتی پشت سر امامی که فتوای او با فتوای آنان مخالفت داشته نماز خوانده اند.هم چون نماز خواندن ابوحنیفه و یارانش که قایل به وجوب بسم الله نبودند، پشت سر امام مدینه که قایل به وجوب آن بود و اقتدای ابویوسف حنبلی مذهب در نماز به رشید مالکی مذهب، در حالی که احمد بن حنبل خون گرفتن را موجب بطلان وضو می داند به خلاف مالک. رشید در آن ساعت حجامت کرده بود و سپس به نماز ایستاد و ابویوسف پشت سر او نماز خواند و گفت چرا پشت سر رشید نماز نخوانم در حالی که شافعی در صبحگاهی که در نزدیک آرامگاه ابوحنیفه نماز می خواند، به احترام او قنوت نماز را به جای نیاورد.
اگر چه در کتاب ها آورده اند که «سئل عن بعض الشافعیة عن حکم الطعام الذی وقعت علیه قطرة نبیذ فقال یرمى لکلب أو حنفی» اما حتما طرف سؤال و جواب دشمنان شافعی و حنفی و مخالفان پیامبر اسلام بوده اند یا اگر آورده اند که «سئل عن حنفی هل یجوز للحنفی أن یتزوج المرأة الشافعیة فقال أن ذلک لا یجوز لانما یشک فی ایمانها» اما تمامی این ها یا جهالت دوستان و یا شیطنت دشمنان است که چنین پیکره ی یک جامعه را آزرده و دردمند می پسندند تا ناآرامی و تنش را بر آن تحمیل نمایند و الا هیچ گاه رهبران آگاه و عالم و متکی به وحی و سنت چنین سخنانی را بر لب نمی آورند و اختلاف نظر و رأی، آنان را به تشنج آفرینی و تخطئه و توهین نمی برد. امامیه نیز فقهای اربعه را مجتهد می دانند که دارای صواب و خطا هستند اگر چه خود، به فتوای آنان عمل نمی کنند اما آنان را محترم و دارای رتبه ی علمی می دانند.
دکتر عبدالمجید سلیم از رهبران الازهر می گوید: اصحاب پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروان نیکومنش آنان و رهبران مذاهب، گاه با هم اختلاف داشتند و یکی حجت و دلیل دیگری را رد می کرد و از نظر خود با برهان و احتجاج نیکو دفاع می کرد، لکن تاکنون نشنیده ایم که یکی از آنان دیگری را به بدی یاد کند یا او را متهم نماید و هیچ گاه این اختلاف عامل دشمنی و کینه نبود و هیچ زمان نظرات خود را که در آن اختلاف داشتند، از پایه های ایمان و اصول شریعت نمی دانستند که مخالف آن کافر یا معصیت کار در برابر خدا باشد و از بحث نظری و گشوده بودن راه اظهار نظر در عقاید و اصول دین حمایت می کردند و برای مهار کردن فتنه و حفظ وحدت از آنچه از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است، جانب داری می کردند تا عزت و سعادت و منزلت خود را در پرتو آن تأمین نمایند و به همین دلیل، همواره صاحب قدرت و عزت و مهابت بودند.
ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه
دکتر احمد عبدالرحیم السائح (استاد دانشگاه قطر) نیز در مورد امکان، بلکه ضرورت وجود اختلاف بدون تشنج و تخطئه می گوید: « مسلمانان زیانی از این نمی برند که با هم اختلاف رأی و نظر داشته باشند زیرا اختلاف از سنت های جامعه است و لکن زیان از آن است که اختلاف نظر به جدایی از یکدیگر و دوری از لوازم برادری، که خداوند در کتاب عزیز خود آن را مقرر فرموده بینجامد نه بدین معنا که اختلاف رأی یک دستور باشد که خداوند به آن فرمان داده باشد بلکه به این عنوان که تفاوت رأی یک واقعیت است، چه مردم بخواهند یا نخواهند... و مکاتب فکری مختلف در دایرهی اسلام امری طبیعی و جالب، بلکه اجتناب ناپذیر است. تا آن زمان که اسلام زنده و دین زندگان باشد و این اختلاف بدان سبب باشد که بر حیات دین افزوده شود... و تا آن زمان که مسلمانان نیازمند به تبیین و ادامه ی میراث فکری خود باشند باید مذاهب کلامی و مکاتب فکری اسلامی موجود باشد.. و به مصلحت مسلمانان نیست که آن را سرکوب نمایند. زیرا از بهترین خدماتی که یک مسلمان به دین می کند، آن است که در مورد آن اندیشه و فکر داشته باشد. و اگر کنکاش و اندیشه از آن محو شود، اسلام به ضعف و جمود می گراید.آری، حوزه ی فکر و اندیشه این ظرفیت و سماحت را دارد که تفاوت ها را در خود بپذیرد و جز صفا و دوستی، موج و طنینی نداشته باشد و در این باب سخن و نمونه تاریخی بسیار است. اینک فهرست و راه های عملی سیاست تشنج زدایی را پیشنهاد می کنیم.
ممنوع کردن بدگویی و دشنام از سوی سران فرق اسلامی نسبت به فرق دیگر
هم آن گونه که می دانیم قرآن کریم دشنام دادن حتی به سران کفر و نفاق را منع کرده و می فرماید: « وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ...»(8)امام على علیه السلام آن گاه که مطلع شد گروهی از اصحاب او اهل شام را دشنام می دهند به آنان فرمود: «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم أعمالهم و ذکرتم حالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم ایاهم اللهم احقن دماءنا و دماءهم» و در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) چنین نقل شده است که حضرت، حتی از دشنام دادن شیطان نیز منع کردند و فرمودند بجای دشنام به شیطان، بگویید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم»(9)
اگر قرآن چنین می گوید و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام علی (علیه السلام) چنین فرموده اند پس ما به چه مجوزی می توانیم یکدیگر را دشنام دهیم یا به در و دیوارها علیه هم، سخن ناروا بنویسیم؟ کدام، سیره پیامبر است؟ و کدام به مصلحت جامعه ی اسلامی است و به رشد آن کمک می کند؟
نفی تهمت از فرقه های اسلامی توسط سران فرق دیگر
کتاب های زیادی بدستور و با سرمایه ی بنگاه هایی که علیه اسلام فعالیت دارند، برای بدبین کردن فرق اسلامی نسبت به یکدیگر تدوین شده که مشحون از تهمت و افترا است و خوشبختانه از طرف مقابل، جهادگرانی با جهاد قلمی خود توانسته اند فتنه هایی را خاموش نمایند و حقایقی را مکشوف سازند. این پژوهشگران حق جو باید به ادامه جهادگری خود تشویق شوند و حقایق را بنویسند و چه بسیارند از نویسندگان منصف اهل سنت و شیعه که حقایق مغلوب شده را در نوشته های خود به اصل و انصاف برگردانده اند.اعلام برائت عقول جهان اسلام از تندروی ها
هنگامی که فردی آگاه ولی مزدور یا ناآگاه ولی دلسوز با قلم و بیان خود جراحتی بر پیکر امت اسلام وارد کرد عقول و خبراء گروه های مختلف اسلامی باید برای ترمیم و التیام جراحت بپاخیزند و از بدخیم شدن زخم های وارده جلوگیری کنند. این خراش و جراحت و جبران، بارها در حوزه ی اسلامی اتفاق افتاده و به کرات نیز یکطرفه وانهاده شده است. آن زمان که حدود 46 سال پیش یعنی در سال ۱۳۸۰ هـ ق مجله ی «رایة الاسلام» چاپ ریاض، نامه ی ابراهیم الجیهان را به علامه شیخ محمود شلتوت درج کرده بود و در آن به اعتقادات شیعه و ائمه ی اهل بیت(علیه السلام) توهین شده بود، آیت الله شیخ عبدالکریم زنجانی نامه ای را برای امیر کویت، شیخ عبدالله سالم الصباح فرستاد و از وی درخواست کرد متکی بر مشاهدات خود در نجف و قرآن های موجود در حرم و خصوصا قرآن موجود در خزانه ی قرآن حرم که به خط امام علی(علیه السلام) بوده است، تهمت تحریف قرآن توسط شیعه با وجود قرآنی غیر از قرآن موجود را در بین شیعه نفی و تهمت های دیگر نویسنده را از ساحت اعتقادات شیعه دور کنند. ۱۰ روز بعد امیر کویت در پاسخ به وی چنین می نویسد: (صاحب السماحة الشیخ عبدالکریم الزنجانی حفظه الله [النجف الاشرف السلام علیکم و رحمه الله و برکاته و بعد فقد تسلمنا کتابکم الکریم المورخ ۱۳۸۰/ ۵ / ۱۰ حول مقال فی مجلة رایة الاسلام کتبه المدعو ابراهیم الجیهان و تعرض فیه العقائد اخواننا فی الدین و اننا اذ نستنکر عمل هذا الجاهل المفسد نود ان نؤکد لکم ما تعرفونه من تقدیسنا لحرمة آل البیت واشتراکنا معکم فی الشعور ولا حاجة لنا الى القول بان العمل المذکور جرح شعورنا بمثل ما جرح شعور کم واننا فی الدین جماعة واحدة لا یفرق بینها مثل اعمال هذا الجاهل الذى ابعدناه عن الکویت حین وصل الینا خبر ما عمله و کلنا أمل بان مثل العمل لا یتکرر فی المستقبل. وختاما فاننا نتهز هذه الفرصة لتقدیم اطیب تمنیاتنا و اجمل تحیاتنا راجین سماحتکم التوفیق فی خدمة الدین والله یدیمکم و یحفظکم. التوقیع - عبدالله السالم الصباح.)«تلگراف مورخه ۱۳۸۰/ ۵ / ۱۵ شما در مورد مجله ی «رایة الاسلام» دریافت شد در این مجله، خواندهی شکوائیه ی شما، [ابراهیم الجیهان] به عقاید برادران دینی ما متعرض شده است و ما عمل این جاهل مفسد را تقبیح می کنیم و مایلیم آنچه را می دانید دوباره تأکید کنیم که ما به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) احترام می گذاریم و در محبت نسبت به آنان با شما همراهیم و نیازی نیست که ما بگوییم که کار او [ابراهیم الجیهان] عاطفه ما را همچون شما جریحه دار کرد، زیرا ما در این، یکپارچه هستیم که اعمال این جاهل شکافی در آن ایجاد نمی کند. به محض آنکه خبر عمل (ناپسند او) به ما رسید او را از کویت تبعید کردیم و تمام امیدواریم که این کار در آینده تکرار نشود. در پایان فرصت را غنیمت شمرده و بهترین آرزوها و زیباترین تحیات خود را تقدیم و برای حضرت شما در خدمت به دین آرزوی توفیق دارم و خداوند سایه ی شما را مستدام و شما را محفوظ دارد.[عبدالله السالم الصباح](10)
ارایه ی قرائت وفاق از نقاط اختلاف
طبیعی است که بین فرق اسلامی و خصوصا بین شیعه و سنی اختلافاتی وجود داشته باشد اما باید از نقاط خلاف، وجه و زاویه وفاقی را ارایه کرد که تشنج را مهار و تفاوت را حفظ کند. سید مرتضی (رضی الله عنه) می گوید: در حالی که حدود پانصد نفر از زیدیه و غیر آنان در مسجد کوفه دور شیخ مفید(رضی الله عنه) را گرفته بودند، مردی از زیدیه که قصد فتنه انگیزی و اختلاف افکنی بین شیعه و زیدی را داشت، شیخ مفید(رضی الله عنه) را مورد خطاب قرار داده و گفت: چگونه توجیه می کنی انکار امامت زیدبن علی را؟! شیخ فرمود: تو بر من گمان باطل بردی! آنچه من در مورد زید اعتقاد دارم، هیچ کس از زیدیه با آن مخالف نیست! مرد پرسید اعتقاد تو در مورد امامت زیدبن علی چیست؟ شیخ فرمود من از امامت زید همان را می پذیرم که زیدیه قبول دارند و آنچه را آنان رد می کنند، من نیز رد می کنم. پس می گویم زید پیشوا در دانش و زهد و امر بمعروف و نهی از منکر بود و امامتی که صاحب آن باید نص و معجزه و عصمت داشته باشد نداشته است و این چیزی است که هیچ کس از زیدیه با من در آن مخالف نیست. همه ی افراد زیدی مذهب که حاضر بودند از شیخ تشکر و تقدیر کردند و شیطنت و فتنه گری مرد آشوب طلب باطل شد.(11)تفکیک نظرات شخصی افراد از مرام نامه ی مکاتب
هر یک از مذاهب، افراد، یا روایاتی دارند که اگر با بهانه جویی مورد بررسی قرار گیرد، می تواند اساس وفاق و تقریب را مختل نماید. اما مسلما چنین است که این نظرات نمی تواند منعکس کننده ی رأی جمع و مرام نامه مذهب و مکتب باشد. بنابراین، همان گونه که در کلمات و سخنان اندیشوران هر دو طایفه ی شیعه و سنی آمده است. رأی یک فرد هر چند مهم باشد، نظریه ی خود اوست و ملاک برای قضاوت، رأی اکثریت است که در معمول موارد اختلافی، سخن میانه و معقول را ارایه می کند.دور کردن افراد تندرو از عرصه های تصمیم گیری
موضع گیری های تند طالبانیسم و صدور فتوای حلیت جان و مال و غیره می تواند برای راهبرد تشنج زدایی بسیار مضر باشد، وجود این افراد در مصادر تصمیم گیری و قدرت با تجهیز دهها لشکر تخریبی برای تضعیف بنیه ی مسلمانان برابری می کند. لذا سزاوار است از اهرم های جانبی و لابی ها و رایزنی های منطقی برای به حاشیه راندن این افراد استفاده شود تا دسترسی آنان به تریبون، صدور فتوی، صدور دستورالعمل های تخریبی محدود گردد.توان افزایی مسلمانان
جامعه ی اسلامی باید، جامعه ای توانمند و مقتدر باشد. اقتدار جامعه اسلامی دشمنان را به خود مشغول می نماید و افراد موجود در درون این مجتمع را به کار سازنده، تولید علم، تولید ثروت و فناوری وامی دارد. بیشتر دعواهای خشک و خام، ره آورد ضعف و رکورد علمی و ناتوانی اقتصادی کشورهای اسلامی است که دام و صید دیگران قرار می گیرند و به حرف های لا طائل و حرف های بیات شده می پردازند. در حالی که دنیا با شتاب هر چه سریع تر به نوآوری و تکامل علمی می اندیشد و حتی فرضیه های علمی و باورهای فلسفی خود را نو به نو عوض می کند. جزم اندیشی قرون وسطایی به خردگرایی راسیونالیسم و سپس به منزلگاه تجربه گرایی و پوزیتویسم و از آن به پست مدرنیسم رو می کند. چرا ما همواره در مورد اختلاف فتحه یا کسرہی الام ارجلکم بحث کنیم؟از سیاست های راهبردی تقریب توان افزایی جامعه اسلامی است که رهبر معظم نظام اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی نیز به گونه های مختلف و در رهنمودها و پیامهای خود بر آن تأکید داشته اند. راهکارهای عملی پیشنهادی این راهبرد چنین است:
۱- تشکیل دانشگاه های بین المللی و بین مذاهبی
۲ - تلاش برای دستیابی به فناوری هسته ای، نانو تکنولوژی و بیوتکنولوژی.
۳- گسترش روابط اقتصادی بین کشورهای اسلامی و تقید به عدم انجام معاملات با کشورهای غیر اسلامی در صورت امکان مبادله با خودی.
4- تشکیل سازمان های اقتصادی چند ملیتی اسلامی.
معرفت آرایی
در عصر انفجار اطلاعات مهم ترین مؤلفه ی قدرت، ابزار اطلاعات است. جورج بوش پدر در اواخر دورهی ریاست جمهوری اش می گوید: «به عنوان رییس جمهور ایالات متحدهی آمریکا می توانم به شما اطمینان بدهم که عملیات شنود، فاکتور اصلی فرایند تصمیم گیری در عرصه ی بین المللی است»(12) همچنین در اسراییل در سال ۱۹۹۶م اعلام شد 40 درصد بودجه ی این کشور فرهنگی است و این مبلغ، در زمان صلح، افزایش خواهد یافت.استفاده از ابزار فرهنگ، اطلاع رسانی و تبلیغات رسانه ای، مهم ترین نقش را در موفقیت جوامع می تواند داشته باشد، پروژه ی مهم و حساس تقریب بدون استفاده از تکنولوژی IT به نتیجه ی مطلوبی نخواهد رسید. آرایش اطلاعاتی و تبلیغاتی جهان اسلام در محدوده ی داخل فرقه های مسلمان و در فضای خارج از آن در سرانجام سالم ارابه تقریب، نقش مهمی ایفا می کند و لذا راه کارهای عملی زیر در این ارتباط پیشنهاد می گردد.
۱- افزایش آشنایی فرق اسلامی نسبت به یکدیگر از طریق تدوین کتب تهیه ی مقالات و مجلات دیجیتالی و رسانه های روز.
۲- آگاه ساختن مسلمانان از شرایط و طرح های آن سوی اردوگاه مسلمانان و پشت پرده ی دهکده ی جهانی، خاورمیانه بزرگ، جهانی شدن و معاهده هایی همانند NPT و غیره.
۳- بهره برداری بهتر از کنگرهی عظیم حج.
4- ایجاد تسهیلات در روابط علما، دانشمندان و پژوهشگران کشورها و مذاهب مختلف برای دیدار با یکدیگر.
۵- انتشار مرام نامه و منشور واحد ملل مسلمان.
6- بازنویسی و پالایش متونی که از میراث های اصیل هر یک از مذاهب هستند، لکن حاوی مواردی می باشند که به تقریب مذاهب اسلامی لطمه وارد می کند.
۷ - فراهم آوردن زمینه های فکری، قانونی و حقوقی تشکیل اتحادیهی کشورهای اسلامی .
۸- حضور فعال مسلمانان در مجامع بین المللی، علمی و حقوقی .
۹- شبکه کردن و متصل کردن مجامع تقریب بین مذاهب اسلامی در ایران، لبنان، مصر، عراق و غیره. و تشکیل کنفدراسیون بین المللی تقریب بین مذاهب اسلامی.
در این مورد به خاطره ای از آیت الله العظمی بروجردی (رضی الله عنه) اشاره می کنم: یکی از علمای قم به نام آقای وکیلی منظومه ای در دو جلد در فقه نوشته بود که انصافا هم زحمت کشیده بود و از اول فقه تا به آخر را خیلی خلاصه به نظم در آورده بود. جلد اول را که چاپ کرده بود، برای آیت الله بروجردی آورد. ایشان هم با شوقی که به مطالعه داشتند هرگاه کتاب تازه ای به ایشان می دادند همه چیز را کنار می گذاشتند و شروع به مطالعه ی کتاب جدید می کردند. شروع به مطالعه این کتاب کردند، مؤلف در بیت دهم و یازدهم به خلفا توهین کرده بود، ایشان فرمودند: حالا در این شرایط چه وقت این حرف هاست؟ آن هم به صورت مکتوب در یک اثر شیعی؟ عرض کرد چه باید بکنم؟ فرمودند این بیت را حذف کنید، آن گاه مجدد چاپ کنید مخارج آن هم به عهده ی من! (13)
سخن پایانی
در خاتمه، ضمن آرزوی توفیق برای تمامی منادیان تقریب به عنوان ارادتمندان و پیروان واقعی پیامبر گرامی اسلام، به مخالفان این ایده ی مقدس توصیه می کنم شرایط زمان و مکان را درک نمایند. بدانند که تقریب مذاهب اسلامی، امروزه تا حد بسیاری انجام گرفته است و با گشوده شدن مرزها و تغییر شرایط، امروزه اباطیلی که مبانی بدبینی و خصومت را تشکیل می داد، رنگ باخته و تنها جاهلان و متحجران فرق اسلامی هستند که پایبند به بافته ها و پیرایه های دشمنان اتحاد فرق مسلمان باقی مانده اند. امروزه در قلب حجاز که روزی مرکز نشر اکاذیب علیه شیعه بود، کتب و منابع شیعی به وفور مبادله می شود و بطور رسمی در نمایشگاه های بین المللی عرضه می شود و کتاب فروشی های پایگاه تشیع یعنی قم پر است از کتب اهل سنت. همه از هم خبر دارند و همگی از وجود مصحف فاطمه و علی بی خبرند. و اندیشه ی قبلهای غیر از کعبه یا پیامبری جز خاتم النبیین و اصولی جز توحید، نبوت و معاد و صلوة و صوم و حج را در میان مسلمانان، ابلهانه می شمرند. بیایید خود را از ردیف جاهلان جدا و خردمندی را منش و دلسوزی را نسبت به آیینی که بزودی عالم گیر می شود و هراس جهانی شدن آن، دشمنان را فرا گرفته است، باور و برنامه ی خود قرار دهید. به امید روزی که پرچم لا اله الا الله و محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بر فراز عالم به اهتزاز در آید.پینوشتها:
١- سوره الذاریات، آیه 56.
۲- سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.
3- تاریخ طبری، ج ۱، ص ۱۳۳۱.
4. همبستگی مذاهب، دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی، ص ۳۵۲.
5- کنز العمال حدیث شماره ۹۲۹.
6 – همان، حدیث شماره 894
7- نهج البلاغه، خطبه 25
8 - سوره انعام، آیه ۱۰۸.
9- کنز العمال، حدیث ۲۱۲۰.
10- الوحدة الاسلامیة، السید محمد سعید الثابت، نجف، نامه امیر کویت المورخ ۱۳۸۰/ ۵ / ۱۰
11- ملف التقریب، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الإسلامیة، ص ۲۵
12- سیاحت غرب، شماره 4، ص 44
13- مجله حوزه، شماره ۳/ ۶۶ ، ص ۱۰۲
منبع: مجموعه مقالات استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، نویسنده: دکتر محمدرضا رضوان طلب، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1384ش، صص 66-39
مجله راسخون مرتبط
تازه های مجله راسخون
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}